OKR مخفف اهداف و نتایج کلیدی، روشی برای تعیین هدف است که می تواند به تیم شما کمک کند تا اهداف قابل اندازه گیری را تعیین و پیگیری کنید. این چارچوب که ابتدا توسط John Doerr مطرح شد، اهدافی را که میخواهید به آنها برسید با نتایج کلیدی که برای اندازهگیری پیشرفت استراتژی خود استفاده میکنید، همگام میکند.
در این مقاله، فرآیند OKR را شرح میدهیم و مثالهایی را برای تنظیم اهداف و نتایج کلیدی برای شرکت، تیم یا زندگی شخصی تان ارائه میکنیم.
اهداف و نتایج کلیدی چیست؟
اگر به طور منظم اهداف تیم یا شرکت تان را تعیین می کنید، احتمالاً اصطلاح OKR را شنیده اید. OKR یا “اهداف و نتایج کلیدی” یک روش هدف گذاری است که می تواند به تیم ها در تعیین اهداف قابل اندازه گیری کمک کند.
بیشتر بخوانید : راهنمای محاسبه چگالی کلمات کلیدی یا Keyword Density
معمولا OKR ها برای افزایش مشارکت کارکنان در رسیدن به هدف تعیین شده و کمک به تیم های بازاریابی در تعیین و دستیابی به اهداف بلند پروازانه، تنظیم می شوند.
اساس OKR
OKR ها از یک الگوی ساده اما بسیار انعطاف پذیر پیروی می کنند که تقریباً برای هر هدفی قابل استفاده است:
من می خواهم [هدف] را با [نتیجه کلیدی] اندازه گیری کنم.
هدف، همان نتیجه است که میخواهید به آن برسید – افزایش آگاهی از برند، بهبود رتبه سایت، و غیره.
نتیجه کلیدی معیاری است که با آن پیشرفت خود را به سمت هدف خود میسنجید – یک میلیون بازدیدکننده وب را جذب کنید، اطمینان حاصل کنید که محتوای تمام محصولات شما در سایت قرار گرفته است و غیره.
تفاوت بین OKR و KPI چیست؟
KPI مخفف شاخص کلیدی عملکرد، روشی برای ردیابی عملکرد در پروژه ها است. از طرف دیگر OKR چارچوبی برای تعیین و دستیابی به اهداف است. OKR ها به دلیل ایجاد ارتباط بین اهداف و نتایج کلیدی، روش بهتری برای تفکر جامع در مورد اهداف و نحوه ارتباط آنها با کار شما هستند.
این بدان معنا نیست که تیم شما نمی تواند از KPI استفاده کند. در واقع، برخی از KPIها، اهداف و نتایج کلیدی عالی می سازند. در ادامه، تفاوت آنها و اینکه تیم شما چگونه می تواند از هر دو سود ببرد، را مطرح می کنیم:
KPI ها معیارهایی هستند که با آن ها پیشرفت OKR خود را اندازه گیری می کنید. KPI ها می توانند کمی (به عنوان مثال افزایش ترافیک وب به 2 میلیون کاربر در ماه) یا کیفی (مثلاً ارزیابی مشکلات کاربران) باشند. در مثال دوم، «ارزیابی» را میتوان به روشهای مختلفی اندازهگیری کرد: با نظرسنجی، تجزیه و تحلیل آمارها، دریافت بازخورد مستقیم و غیره.
KPI ها، معیار های قابل اندازه گیری برای ارزیابی راهکاری هستند کا برای رسیدن به نتایج مطلوب مورد استفاده قرار دادید. اگر OKR شما بسیار جاه طلبانه باشد، مثلاً افزایش تعداد کارکنان به میزان 15 نفر در سه ماهه سوم، میتوانید از چارچوب KPI برای رسیدن به هدف کمک بگیرید. اما اگر هر دوی این کلمات اختصاری برای شما جدید هستند، بهتر است به قوانین OKR پایبند باشید.
با توانمندسازی تیم خود در یک چارچوب هدفمند، می توانید عملکرد هر فرد را در راستای اهداف بزرگ شرکت خود ادریابی کنید تا انگیزه کارکنان را افزایش داده و نتایج بهتری بگیرید.
کاربرد OKR در بازاریابی
راههای زیادی برای استارت آپها وجود دارد تا به اهداف تعیین شده برای شرکت و تیم خود نزدیک شوند. رویکرد OKR در چند سال گذشته برای تیم های بازاریابی، محبوبیت پیدا کرده زیرا بر این ایده بنا شده که اهداف با ایجاد اقدامات قابل اندازه گیری، تعریف نتایج مطلوب و نظارت دقیق بر پیشرفت آنها در طول مسیر به بهترین وجه برآورده می شوند.
در چهارچوب Okr باید اهداف را به عنوان مقصد و همان چیزی که می خواهید کسب و کارتان به آن برسد، در نظر بگیرید. اکثر تیم ها هر سه ماه، چندین هدف خاص و سطح بالا را ایجاد می کنند تا کل تیم را به سمت یک هدف کلی تر، سوق دهند.
بهترین روش به کارگیری OKR
انتخاب اهداف بسته به کسبوکار شما و نیازهای آن دارد و می تواند طیف گستردهای از نتایج و مقاصد را در بر گیرد. اما چند قانون ساده وجود دارد که به تعيين OKR شما در رسیدن به موفقیت کمک میکند.
ابتدا مطمئن شوید که اهداف شما انگیزشی، جاه طلبانه و سطح بالا هستند. آنها نباید دارای معیارها یا اعداد خاصی باشند، اما باید جهت روشنی به سمت یک هدف ارائه دهند.
سپس، آن معیارها و اعداد را براساس نتایج کلیدی خود ارزیابی کنید تا ببینید تیم شما چگونه پیشرفت می کند و چقدر به اهدافتان نزدیک شده است.
مطمئن شوید که معیارهایی را انتخاب کردید که به ردیابی اهدافی که انتخاب کردید، کمک می کند تا بتوانید تاکتیکها و فعالیتهای مناسبی را برای به دست آوردن نتایج مطلوب ایجاد کنید.
بیشتر بخوانید : بازاریابی ویروسی یا Viral Marketing چیست؟
این تاکتیک ها و فعالیت ها در روش OKR «ابتکار» نامیده می شوند. آنها راهکارهایی هستند که باید برای دستیابی به OKR های خود انجام دهید. تیم شما باید به طور کامل بر ابتکارات مسلط باشد.
نمونه هایی از OKR های بازاریابی
اگر مطمئن نیستید که در انتخاب OKR برای تیم خود از کجا شروع کنید، در ادامه چند مثال را مطرح می کنیم تا از آنها، الهام بگیرید:
بازاریابی اینستاگرام
هدف:
- هدایت فالوورها به واکنش نشان دادن
نتایج کلیدی:
- افزایش به اشتراک گذاری پست ها و استوری ها تا 15 درصد
- افزایش لایک و کامنت تا 30٪
تبلیغات در گوگل ادز
هدف:
- افزایش بازدیدکنندگان صفحه فرود محصول جدید
نتایج کلیدی:
- افزایش 20 درصدی نرخ کلیک توسط مشتری
- افزایش 30% جستجوی ارگانیک و جذب بازدیدکنندگان وب سایت
بازاریابی محتوا
هدف:
- افزایش آگاهی از برند از طریق تعامل با مخاطبین
نتایج کلیدی:
- انتشار پنج مصاحبه با مشتری در سایت و صفحه اینستاگرام
- انتشار ده مقاله در یک ماه و پاسخگویی به سوالات مخاطبین
هدف:
- افزایش خوانندگان وبلاگ
نتایج کلیدی:
- افزایش 30 درصدی مشترکین وبلاگ
- افزایش 25 درصدی تعداد پست های به اشتراک گذاشته شده در پلتفرم ها
بازاریابی رویداد
هدف:
- برگزاری اولین کنفرانس سالانه کاربران
نتایج کلیدی:
- ثبت نام 250 شرکت کننده
- کسب درآمد 5000000 تومانی در فروش رویداد
جمع بندی
OKR ها به طور طبیعی به کسب موفقیت تیم شما در طول مسیر حرکت به سمت پیشرفت کمک می کنند. انتخاب اهداف دست یافتنی (اما چالش برانگیز) و همسو کردن آنها با نتایج کلیدی مناسب، انگیزه تیم شما را برای موفقیت حفظ می کند. برای یافتن بهترین اهداف و نتایج کلیدی مرتبط با کسب و کار خود می توانید با کارشناسان شانار گروپ در تماس باشید.